Disarticulate

dɪsɑːrˈtɪkjəleɪt ˈdɪsɑːˈtɪkjʊleɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
از هم جدا کردن، بند از بند (چیزی) جدا کردن، از هم جدا شدن، منفصل شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disarticulate

  1. verb Separate at the joints
    Synonyms: disjoint

ارجاع به لغت disarticulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disarticulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disarticulate

لغات نزدیک disarticulate

پیشنهاد بهبود معانی