فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Aficionado

əˌfɪʃiəˈnɑːdoʊ əˌfɪʃəˈnɑːdəʊ

توضیحات:

این لغت به شکل afficionado نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری aficionado رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal

طرفدار، هوادار، هواخواه، علاقه‌مند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

John is an aficionado of classical music.

جان از طرفداران موسیقی کلاسیک است.

He considers himself a coffee aficionado and spends hours researching different brewing methods.

او خود را از علاقه‌مندان قهوه می‌داند و ساعت‌ها به تحقیق در مورد روش‌های مختلف دم کردن آن می‌پردازد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a wine afficionado

هواخواه شراب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aficionado

  1. noun fan
    Synonyms:
    enthusiast fanatic devotee connoisseur

ارجاع به لغت aficionado

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aficionado» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aficionado

لغات نزدیک aficionado

پیشنهاد بهبود معانی