این لغت به شکل afficionado نیز نوشته میشود ولی شکل نوشتاری aficionado رایج است.
طرفدار، هوادار، هواخواه، علاقهمند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
John is an aficionado of classical music.
جان از طرفداران موسیقی کلاسیک است.
He considers himself a coffee aficionado and spends hours researching different brewing methods.
او خود را از علاقهمندان قهوه میداند و ساعتها به تحقیق در مورد روشهای مختلف دم کردن آن میپردازد.
a wine afficionado
هواخواه شراب
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «aficionado» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aficionado