آخرین به‌روزرسانی:

Sandpaper

ˈsændˌpeɪpər ˈsændˌpeɪpə

گذشته‌ی ساده:

sandpapered

شکل سوم:

sandpapered

سوم‌شخص مفرد:

sandpapers

وجه وصفی حال:

sandpapering

شکل جمع:

sandpapers

معنی‌ها

noun verb - transitive

کاغذ سنباده

noun verb - transitive

سنباده مالیدن یا زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sandpaper

  1. verb rub with sandpaper
    Synonyms:
    sand
  1. noun stiff paper coated with powdered emery or sand
    Synonyms:
    emery-paper

ارجاع به لغت sandpaper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sandpaper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sandpaper

لغات نزدیک sandpaper

پیشنهاد بهبود معانی