با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Addiction

əˈdɪkʃn əˈdɪkʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    addictions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun B2
    اعتیاد
    • - opium addiction
    • - اعتیاد به تریاک
    • - his addiction to reading
    • - عادت او به کتاب‌خوانی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد addiction

  1. noun a habit of activity, often injurious
    Synonyms: bag, bent, craving, dependence, enslavement, fixation, hang-up, hook, inclination, jones, kick, monkey, monkey on back, obsession, shot, sweet tooth, thing

ارجاع به لغت addiction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «addiction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/addiction

لغات نزدیک addiction

پیشنهاد بهبود معانی