فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Freewill

ˈfriːwɪl ˈfriːwɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    داوطلبانه، داو خواهانه، از روی میل (نه به اجبار)، میلی، خواستارانه، با طیب خاطر، با رضا و رغبت
    • - a freewill offering of money and food
    • - اهدای اختیاری پول و خوراک
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت freewill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freewill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/freewill

لغات نزدیک freewill

پیشنهاد بهبود معانی