امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Russian

    ˈrʌʃn ˈrʌʃn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun adjective
    روسی، زبان روسی، اهل روسیه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    noun adjective
    ( russ ) روسی، اهل روسیه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد russian

    1. adjective
      Synonyms: russ., russskiy (Russian), great-russian, slavic, slav, muscovite, siberian

    ارجاع به لغت russian

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «russian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/russian

    لغات نزدیک russian

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return