با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Lucrative

ˈluːkrətɪv ˈluːkrətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more lucrative
  • صفت عالی:

    most lucrative

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
سودمند، پرمنفعت، سودآور، پرسود، پردرآمد، پرمنفعت، پول‌ساز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a lucrative investment
- سرمایه‌گذاری سودآور
- She has a lucrative deal with a cosmetics company.
- او معامله‌ای پرسود با یک شرکت آرایشی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lucrative

  1. adjective productive, well-paid
    Synonyms: advantageous, cost effective, fatness, fruitful, gainful, good, high-income, in the black, money-making, paying, profitable, remunerative, sweet, worthwhile
    Antonyms: poorly paid, unprofitable

ارجاع به لغت lucrative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lucrative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lucrative

لغات نزدیک lucrative

پیشنهاد بهبود معانی