امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Luckily

ˈlʌkəli ˈlʌkəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1
خوشبختانه، از شانس خوب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Luckily the museum was not damaged by the earthquake.
- خوشبختانه موزه در اثر زلزله آسیب ندید.
- Luckily I didn't hurt myself when I fell.
- خوشبختانه وقتی افتادم صدمه‌ای ندیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد luckily

  1. adverb happily
    Synonyms: by chance, favorably, fortuitously, fortunately, opportunely, propitiously, providentially
    Antonyms: unhappily, unluckily

لغات هم‌خانواده luckily

ارجاع به لغت luckily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «luckily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/luckily

لغات نزدیک luckily

پیشنهاد بهبود معانی