سومشخص مفرد:
cursesوجه وصفی حال:
cursingصفت تفضیلی:
more cursedصفت عالی:
most cursedنفرینشده، رانده شده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a cursed family
خانوادهی نفرینشده
Cursed be the day (in which) I was born!
لعنت به روزی که (در آن) زاده شدم!
This cursed job!
این شغل لعنتی!
His wife is curst.
زوجهی او دهان دریده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cursed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cursed