آخرین به‌روزرسانی:

Doggone

ˈdɒːɡɒːn ˈdɒɡɒn ˈdɒɡɒn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb interjection

لعنت‌شده، نفرین‌شده، نفرین کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He doesn't give a doggone what happens!

اصلاً عین خیالش نیست که چه اتفاقی بیفتد!

He ate every one of the doggone cookies!

او همه‌ی آن شیرینی‌های لعنتی را خورد!

نمونه‌جمله‌های بیشتر

This room is too doggone big!

این اتاق دیگه زیادی بزرگه!

I'll be doggoned if I go!

لعنت بر من اگر بروم!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد doggone

  1. adjective
    Synonyms:
    damn darn heck blasted confounded shucks

ارجاع به لغت doggone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «doggone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/doggone

لغات نزدیک doggone

پیشنهاد بهبود معانی