شکل جمع:
doggosدر معنای دوم همچنین میتوان از lie doggo بهجای doggo استفاده کرد.
جانورشناسی سگ، هاپو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
I bought a new toy for my doggo.
برای هاپویم اسباببازی جدیدی خریدم.
I often take my doggo to the beach on weekends.
آخرهفتهها، اغلب سگم را به ساحل میبرم.
انگلیسی بریتانیایی قدیمی قایم شدن، از نظر پنهان شدن، در سوراخی چپیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
While playing hide and seek, one of the children lay doggo behind the tree.
حین قایمموشکبازی، یکی از بچهها پشت درخت قایم شد.
The spy had to lie doggo in the shadows to avoid being detected by the enemy.
جاسوس مجبور بود در سایه دراز بکشد تا توسط دشمن شناسایی نشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «doggo» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/doggo