فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Untracked

ʌnˈtrækt ʌnˈtrækt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

گذر نخورده (جنگل و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The untracked wilderness was filled with hidden treasures.

بیابان گذر نخورده پر از گنجینه‌های پنهان بود.

We ventured into the untracked forest.

وارد جنگل گذر نخورده شدیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد untracked

  1. adjective lacking pathways
    Synonyms:
    pathless roadless trackless untrodden untrod

ارجاع به لغت untracked

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «untracked» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/untracked

لغات نزدیک untracked

پیشنهاد بهبود معانی