امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Intransitive

ɪnˈtrænsətɪv ɪnˈtrænsətɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
دستور زبان لازم، ناگذر (فعل)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The intransitive verb does not require an object in the sentence.
- فعل لازم نیازی به مفعول در جمله ندارد.
- The verb "sleep" is an intransitive verb.
- فعل «sleep» یک فعل ناگذر است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intransitive

  1. noun A verb (or verb construction) that does not take an object
    Synonyms: intransitive-verb, intransitive verb form
  2. adjective Designating a verb that does not require or cannot take a direct object
    Antonyms: transitive

ارجاع به لغت intransitive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intransitive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intransitive

لغات نزدیک intransitive

پیشنهاد بهبود معانی