فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gary

ˈɡeri ˈɡæri

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular

آلبرت هنری گری (وکیل، قاضی شهرستان و مدیر بازرگانی در آمریکا بود.)

The philanthropic endeavors of Gary helped improve the lives of countless individuals.

تلاش‌های بشردوستانه‌ی آلبرت هنری گری به بهبود زندگی افراد بی‌شماری کمک کرد.

Despite facing challenges, Gary persevered and achieved great success in his business ventures.

آلبرت هنری گری علی‌رغم مواجهه با چالش‌ها استقامت کرد و به موفقیت‌های بزرگی در سرمایه‌گذاری‌های تجاری‌اش دست یافت.

noun singular

جغرافیا گری (شهری در شمال غربی ایالت ایندیانا در آمریکا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

I visited Gary during my vacation and fell in love with its beautiful coastline.

من در طول تعطیلاتم از گری بازدید کردم و عاشق خط ساحلی زیبایش شدم.

Gary is a diverse community, with people from various backgrounds calling it home.

گری جامعه‌ای با افراد مختلف است و افراد با پیشینه‌های مختلف آن را وطن می‌نامند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت Gary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «Gary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gary

لغات نزدیک Gary

پیشنهاد بهبود معانی