گذشتهی ساده:
broachedشکل سوم:
broachedسومشخص مفرد:
broachesوجه وصفی حال:
broachingسنجاق کراوات، برش، سیخ، شکل سیخ، بهشکل مته، سوراخکن، سوراخ کردن، نوشابه درآوردن (از چلیک)، برای نخستین بار بازکردن، بازکردن یا مطرح کردن، به سیخ کشیدن، تخلف کردن از
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He broached the cask and began drinking.
بشکه را سوراخ کرد و شروع کرد به آشامیدن.
She had never broached the subject of money.
او هرگز حرف پول را پیش نکشیده بود.
They broached the subject of oil nationalization for the first time in December.
آنان برای اولین بار موضوع ملی شدن نفت را در دسامبر عنوان کردند.
(کشتی بادبانی) طوری چرخیدن که باد از پهلو به کشتی بخورد (و خطر چپ شدن به وجود بیاید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «broach» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/broach