با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Bro

    broʊ brəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      bros

    توضیحات

    Bro مخفف عامیانه‌ی لغت Brother است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation noun
    برادر، داداش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - My bro always has my back during tough times.
    - داداشم همیشه تو مواقع سخت هوامو داره.
    - Don't forget to invite your bro to the party this weekend!
    - یادت نره که برادرت رو به مهمونی آخر این هفته دعوت کنی!
    - We’re heading to the gym, bro.
    - داداش، ما داریم می‌ریم باشگاه.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت bro

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bro» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bro

    لغات نزدیک bro

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند