با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

On Tap

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • collocation
    1- (آبجو و غیره) در بشکه (و آماده‌ی بیرون کشیدن و خوردن)، بشکه(ای)
  • idiom
    2- در دسترس، در اختیار، مهیا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد on tap

  1. adjective ready to be used
    Synonyms: accessible, at hand, at one's fingertips, available, convenient, handy, on deck, ready, ready to be drawn

ارجاع به لغت on tap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on tap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/on-tap

لغات نزدیک on tap

پیشنهاد بهبود معانی