آخرین به‌روزرسانی:

Electorally

iˈlektərli iˈlektrli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

از نظر انتخاباتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He was the most electorally successful leader in the party's history.

او موفق‌ترین رهبر تاریخ حزب از نظر انتخاباتی بود.

He believed that the policies were both wrong and electorally disastrous.

به اعتقاد او، این سیاست‌ها هم اشتباه و هم از نظر انتخاباتی فاجعه‌آمیز هستند.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده electorally

  • adverb
    electorally

ارجاع به لغت electorally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «electorally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/electorally

لغات نزدیک electorally

پیشنهاد بهبود معانی