امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hallmark

ˈhɒːlmɑːrk ˈhɔːlmɑːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
نشان، عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی آلات سیمین و زرین گذاشته می‌شود، انگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Durability and beauty are the hallmarks of Kashan rugs.
- دوام و زیبایی از ویژگی‌های عمده‌ی فرش کاشان است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hallmark

  1. noun symbol, authentication
    Synonyms:
    badge certification device emblem endorsement indication mark ratification seal sign signet stamp sure sign telltale sign trademark

ارجاع به لغت hallmark

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hallmark» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hallmark

لغات نزدیک hallmark

پیشنهاد بهبود معانی