Hallo

hælˈoʊ həˈləʊ / / hæ-
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

دو حالت نوشتاری دیگر این لغت halloo و halloa است.

  • interjection noun countable
    آهای، هوی، اوهو، هی
    • - Hallo, could you please pass me the salt?
    • - هی، می‌شه نمک رو به من بدی؟
    • - Halloo, Halloo, Halloo! Is anyone there?
    • - آهای آهای آهای، آیا اونجاست؟
  • verb - intransitive verb - transitive
    آهای گفتن، هوی کشیدن، اوهوی گفتن
    • - The shepherd hallooed me to stop.
    • - چوپان به من ندا داد که توقف کنم.
    • - She halloed for her dog to come back.
    • - او به سگش آهای گفت تا برگردد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت hallo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hallo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hallo

لغات نزدیک hallo

پیشنهاد بهبود معانی