فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Overhang

ˌoʊvərˈhæŋ ˌoʊvərˈhæŋ ˌəʊvəˈhæŋ ˌəʊvəˈhæŋ

گذشته‌ی ساده:

overhung

شکل سوم:

overhung

سوم‌شخص مفرد:

overhangs

وجه وصفی حال:

overhanging

شکل جمع:

overhangs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb

برآمدگی، تاق نما، اویزان بودن، تهدید کردن، مشرف بودن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Overhanging cliffs made the road dangerous.

صخره‌های برآمده از کوه جاده را خطرناک می‌کردند.

The balcony's overhang was three meters.

بالکن سه متر (از ساختمان) جلوتر آمده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the sentence of death that overhung me

حکم اعدامی که مرا تهدید می‌کرد

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overhang

  1. verb bulge, hang over
    Synonyms:
    project protrude stick out hang over loom threaten endanger impend jut dangle over extend menace tower above overtop command rise above cast a shadow flap over droop over portend beetle pouch swing over stand out be imminent be suspended poke

لغات هم‌خانواده overhang

  • verb - transitive
    hang, overhang

ارجاع به لغت overhang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overhang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overhang

لغات نزدیک overhang

پیشنهاد بهبود معانی