گذشتهی ساده:
overhungشکل سوم:
overhungسومشخص مفرد:
overhangsوجه وصفی حال:
overhangingشکل جمع:
overhangsبرآمدگی، تاق نما، اویزان بودن، تهدید کردن، مشرف بودن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Overhanging cliffs made the road dangerous.
صخرههای برآمده از کوه جاده را خطرناک میکردند.
The balcony's overhang was three meters.
بالکن سه متر (از ساختمان) جلوتر آمده بود.
the sentence of death that overhung me
حکم اعدامی که مرا تهدید میکرد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overhang» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overhang