امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overhang

ˌoʊvərˈhæŋ ˌoʊvərˈhæŋ ˌəʊvəˈhæŋ ˌəʊvəˈhæŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    overhung
  • شکل سوم:

    overhung
  • سوم‌شخص مفرد:

    overhangs
  • وجه وصفی حال:

    overhanging
  • شکل جمع:

    overhangs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
برآمدگی، تاق نما، اویزان بودن، تهدید کردن، مشرف بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Overhanging cliffs made the road dangerous.
- صخره‌های برآمده از کوه جاده را خطرناک می‌کردند.
- The balcony's overhang was three meters.
- بالکن سه متر (از ساختمان) جلوتر آمده بود.
- the sentence of death that overhung me
- حکم اعدامی که مرا تهدید می‌کرد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overhang

  1. verb bulge, hang over
    Synonyms:
    project protrude stick out hang over loom threaten endanger impend jut dangle over extend menace tower above overtop command rise above cast a shadow flap over droop over portend beetle pouch swing over stand out be imminent be suspended poke

لغات هم‌خانواده overhang

  • verb - transitive
    hang, overhang

ارجاع به لغت overhang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overhang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overhang

لغات نزدیک overhang

پیشنهاد بهبود معانی