فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Expenses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural C1

مخارج، هزینه‌ها

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

What are the expenses of moving house?

هزینه‌های اسباب‌کشی چقدر است؟

All expenses will be reimbursed.

همه‌ی مخارج جبران خواهد شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expenses

  1. noun expense
    Synonyms:
    costs cost of living outlay overhead damages reparations per diem

لغات هم‌خانواده expenses

ارجاع به لغت expenses

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expenses» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expenses

لغات نزدیک expenses

پیشنهاد بهبود معانی