شکل جمع:
mustachesدر انگلیسی بریتانیایی بهجای mustache از moustache استفاده میشود.
انگلیسی آمریکایی سبیل
handlebar mustache
سبیل چخماقی
He styled his mustache with great care each morning.
او هر روز صبح سبیلهای خود را با دقت زیاد حالت میداد.
سبیل (در اطراف دهان پستانداران)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cat groomed its mustache carefully after eating.
گربه بعداز غذا خوردن سبیلهایش را با دقت مرتب کرد.
The rabbit's mustache twitched as it sniffed the air.
سبیل خرگوش درحالیکه هوا را بو میکرد، تکان میخورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mustache» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mustache