آخرین به‌روزرسانی:

Debonair

ˌdebəˈner ˌdebəˈneə

معنی

adjective

بافرهنگ، متمدن، تربیت‌یافته، خوش‌رفتار، شاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد debonair

  1. adjective charming, elegant
    Synonyms:
    happy pleasant cheerful affable courteous charming elegant smooth lighthearted casual nonchalant jaunty refined suave urbane dashing well-bred detached buoyant sprightly
    Antonyms:
    awkward clumsy inelegant uncharming undebonair

ارجاع به لغت debonair

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «debonair» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debonair

لغات نزدیک debonair

پیشنهاد بهبود معانی