با وقار و جذاب، با اعتمادبهنفس و شیک، خوشقیافه و آراسته، با جذبه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The salesman strode debonairly into the office, confident in his pitch.
فروشنده با جذبه و بااعتمادبهنفس وارد دفتر شد و به ارائهی خود اطمینان داشت.
He spoke debonairly, charming everyone in the room.
او با وقار صحبت کرد و همهی حاضرین را شیفتهی خود کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «debonairly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debonairly