آخرین به‌روزرسانی:

Debone

گذشته‌ی ساده:

deboned

شکل سوم:

deboned

سوم‌شخص مفرد:

debones

وجه وصفی حال:

deboning

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

استخوان چیزی را گرفتن یا درآوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

deboned fish

ماهی استخوان درآورده

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت debone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «debone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debone

لغات نزدیک debone

پیشنهاد بهبود معانی