گذشتهی ساده:
debonedشکل سوم:
debonedسومشخص مفرد:
debonesوجه وصفی حال:
deboningاستخوان چیزی را گرفتن یا درآوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
deboned fish
ماهی استخوان درآورده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «debone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debone