Squally

American: ˈskwɒːli British: ˈskwɔːli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
توفانی، پرباد، پرآشوب، ناجور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squally

  1. adjective characterized by short periods of noisy commotion
    Synonyms:
    turbulent windy raging squalling

ارجاع به لغت squally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squally

لغات نزدیک squally

پیشنهاد بهبود معانی