لبفروبسته، ساکت و خاموش، خاموش، ساکت، صامت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The family members were tight-lipped about their inheritance.
اعضای خانواده در مورد ارث خود لبفروبسته بودند.
The chief of police was tight-lipped about the cause of the fire.
رئیسپلیس دربارهی علت آتشسوزی سکوت اختیار کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tight-lipped» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tight-lipped