با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Guardianship

ˈɡɑːrdiənʃɪp ˈɡɑːdiənʃɪp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    نگهداری، قیمومیت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد guardianship

  1. noun The function of watching, guarding, or overseeing
    Synonyms: care, custody, keeping, charge, trust, safekeeping, tutelage, protection, superintendence, supervision, tutorship, wardenship, watch

ارجاع به لغت guardianship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «guardianship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/guardianship

لغات نزدیک guardianship

پیشنهاد بهبود معانی