گذشتهی ساده:
irrigatedشکل سوم:
irrigatedسومشخص مفرد:
irrigatesوجه وصفی حال:
irrigatingآبیاری کردن، آب دادن (به)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They have built dams to irrigate the desert.
به منظور آبیاری صحرا سدسازی کردهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «irrigate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/irrigate