گذشتهی ساده:
broomedشکل سوم:
broomedسومشخص مفرد:
broomsوجه وصفی حال:
broomingشکل جمع:
broomsجارو، جارو دستهبلند
On his first day at work, he was given a broom and told to sweep the floor.
در اولین روز کاریاش به او جارو دادند و گفتند زمین را جارو کند.
The janitor leaned the broom against the wall.
سرایدار جارو را به دیوار تکیه داد.
جارو (که در داستانها جادوگران با آن پرواز میکنند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She decorated her house for Halloween with pumpkins and a witch's broom.
او خانهاش را برای هالووین با کدوتنبل و جاروی جادوگران تزئین کرد.
In ancient times, people believed witches could travel great distances on brooms.
در زمانهای قدیم، مردم باور داشتند که جادوگران میتوانند با جاروهایشان مسافتهای طولانی را طی کنند.
ورزش (کرلینگ) جاروی کرلینگ (ورزشکار از آن برای کاهش اصطکاک یخ استفاده میکند)
The players use their brooms to adjust the path of the stone on the ice.
بازیکنان از جاروی کرلینگ برای تنظیم مسیر سنگ روی یخ استفاده میکنند.
The sweeping action with the broom can influence the speed of the stone in curling.
حرکت جاروی کرلینگ میتواند سرعت سنگ را در این ورزش تحتتأثیر قرار دهد.
خلنگ، درختچهی زرد، بوتهی زرد
The mountains are covered in a scrub of broom and myrtle.
کوهها پوشیده از درختچههای زرد و مرزنجوش هستند.
Broom bushes thrive in dry, rocky soil.
بوتههای زرد در خاک خشکوسنگی رشد میکنند.
جارو کردن
I need to broom the floor after the party.
من باید بعداز مهمانی زمین را جارو کنم.
She broomed the leaves off the porch.
او برگها را از ایوان جارو کرد.
رئیس جدید همیشه روال کارها را عوض میکند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «broom» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/broom