آخرین به‌روزرسانی:

Dishcloth

ˈdɪʃklɑːθ ˈdɪʃklɒθ

توضیحات:

همچنین می‌توان از dishrag به‌ جای dishcloth استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اسکاچ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

I need to buy a new dishcloth for the kitchen.

باید اسکاچ جدیدی برای آشپزخانه بخرم.

The dishrag is dirty and needs to be washed.

اسکاچ کثیف است و باید شسته شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dishcloth

  1. noun a cloth for washing dishes
    Synonyms:
    dishrag

ارجاع به لغت dishcloth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dishcloth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dishcloth

لغات نزدیک dishcloth

پیشنهاد بهبود معانی