فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Swab
swɑːb
swɒb
توضیحات:
همچنین می‌توان از swob به جای swab استفاده کرد.
معنی
noun
verb - transitive
adverb
جاروب، اسفنج زمین‌شویی، لوله‌پاک‌کن، سنبه جراحی، گردوخاک گرفتن، زدودن، پیچیدن، تاب خوردن، سنبه زدن، با کهنه آب چیزی را کشیدن، پنبه برای پاک کردن زخم و گوش و غیره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد swab
-
verb apply (usually a liquid) to a surfaceSynonyms:wipe clean wash scrub mop sponge dab daub sweep swob cotton
-
noun cleaning implement consisting of absorbent material fastened to a handle; for cleaning floorsSynonyms:mop swob
ارجاع به لغت swab
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «swab» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swab