چشمک زن، چشم بند اسب، چراغ راهنمای اتومبیل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When you want to turn right or left use the blinker!
وقتی میخواهی به چپ یا راست بپیچی چراغ راهنما را بزن!
ناآگاه به جوانب کار یا موضوع، غافل
a blinkered view (or attitude, approach, etc.)
نظر کوتهفکرانه (بدون توجه به عقاید دیگران یا جنبههای دیگر موضوع)، نسنجیده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blinker» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blinker