فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Incandescence

ˌɪnkænˈdesns ˌɪnkænˈdesns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    روشنایی سیمابی، نور سفید دادن، افروختگی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد incandescence

  1. noun The phenomenon of light emission by a body as its temperature is raised
    Synonyms: glow, radiance, luster, brilliance

ارجاع به لغت incandescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incandescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incandescence

لغات نزدیک incandescence

پیشنهاد بهبود معانی