امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blue-blooded

ˌbluːˈblʌdɪd ˌbluːˈblʌdɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
اشراف‌زاده، نجیب‌زاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- as a blue-blooded politician from a hugely wealthy family
- به‌عنوانِ سیاستمداری اشراف‌زاده از خانواده‌ای بسیار ثروتمند
- He was born in a blue-blooded family.
- در خانواده‌ای نجیب‌زاده پا به عرصه‌ی گیتی نهاد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blue-blooded

  1. adjective aristocratic
    Synonyms:
    pedigreed purebred privileged elite refined upper-class well-born well-bred noble bluestocking
    Antonyms:
    common unrefined low lower-class bourgeois

ارجاع به لغت blue-blooded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blue-blooded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blue-blooded

لغات نزدیک blue-blooded

پیشنهاد بهبود معانی