Blue-chip

ˈbluːˌtʃɪp ˈbluːˌtʃɪp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
(بازار سهام) وابسته به سهام گران‌قیمتی که سابقه‌ی سودآوری خوب و ثبات قیمت دارد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adjective
(عامیانه) عالی، پربها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blue-chip

  1. A common stock of a nationally known company whose value and dividends are reliable; typically have high price and low yield
    Synonyms: blue-chip stock, bellwether, equities, Nifty Fifty, steels
  2. adjective Being among the leaders in one's field
    Synonyms: major, major-league, big-league, bigtime, heavyweight

ارجاع به لغت blue-chip

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blue-chip» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blue-chip

لغات نزدیک blue-chip

پیشنهاد بهبود معانی