فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Guttural

ˈɡʌtrəl ˈɡʌtrəl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

گلویی، بم، خشن، گرفته (به‌خاطر تولید در انتهای گلو)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The guttural growl of the animal made everyone freeze in place.

غرش خشن آن حیوان باعث شد همه سر جای خود خشکشان بزند.

Some German and Arabic words are pronounced with guttural sounds.

برخی از واژه‌های آلمانی و عربی با صداهای گلویی تلفظ می‌شوند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد guttural

  1. adjective deep in sound
    Synonyms:
    low rough harsh hoarse gruff thick husky rasping throaty gravelly growling grating sepulchral glottal inarticulate
    Antonyms:
    dulcet

ارجاع به لغت guttural

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «guttural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guttural

لغات نزدیک guttural

پیشنهاد بهبود معانی