فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Breathy

ˈbreθi ˈbreθi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    باروح، در معرض نسیم
    • - A breathy speaker.
    • - ناطقی که صدای نفس کشیدنش شنیده می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد breathy

  1. adjective used to characterise a voice or speech pattern that has noticeable breaths
    Synonyms: modulated, muted, whispery, silken

لغات هم‌خانواده breathy

ارجاع به لغت breathy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breathy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/breathy

لغات نزدیک breathy

پیشنهاد بهبود معانی