فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Imprisonable

ɪmˈprɪznəbl ɪmˈprɪznəbl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(جرم یا اقدام غیرقانونی) مستحق حبس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

an imprisonable offence

جرم مستحق حبس

He was not convicted of an imprisonable misdemeanor.

او به جنحه‌ی مستحق حبس محکوم نشده است.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده imprisonable

  • adjective
    imprisonable

ارجاع به لغت imprisonable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imprisonable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imprisonable

لغات نزدیک imprisonable

پیشنهاد بهبود معانی