آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Imprinting

American: ˌɪmˈprɪntɪŋ British: ɪmˈprɪntɪŋ

گذشته‌ی ساده:

imprinted

شکل سوم:

imprinted

سوم‌شخص مفرد:

imprints

معنی imprinting

noun

(روانشناسی - به‌ویژه در تربیت حیوانات جوان) نقش‌پذیری، نقش‌گذاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد imprinting

  1. verb establish or impress firmly in the mind
    Synonyms:
    fixing impressing marking branding forming effecting designating pressing printing stamping etching engraving inscribing graving symboling

سوال‌های رایج imprinting

گذشته‌ی ساده imprinting چی میشه؟

گذشته‌ی ساده imprinting در زبان انگلیسی imprinted است.

شکل سوم imprinting چی میشه؟

شکل سوم imprinting در زبان انگلیسی imprinted است.

سوم‌شخص مفرد imprinting چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد imprinting در زبان انگلیسی imprints است.

ارجاع به لغت imprinting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imprinting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imprinting

لغات نزدیک imprinting

پیشنهاد بهبود معانی