فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Punitive

ˈpjuːnətɪv ˈpjuːnətɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • کیفری، تنبیهی، جزائی، سیاست‌آمیز، متضمن مجازات
    • - to take punitive measures
    • - به اقدامات تنبیهی متوسل شدن
    • - punitive laws
    • - قوانین کیفری
    • - punitive taxes
    • - مالیات‌های غیر‌منصفانه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد punitive

  1. adjective concerning punishment
    Synonyms: castigating, correctional, disciplinary, in reprisal, in retaliation, penal, punishing, punitory, retaliative, retaliatory, revengeful, vindictive
    Antonyms: beneficial, rewarding

لغات هم‌خانواده punitive

ارجاع به لغت punitive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «punitive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/punitive

لغات نزدیک punitive

پیشنهاد بهبود معانی