فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unpunished

ʌnˈpʌnɪʃt ʌnˈpʌnɪʃt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    مجازات‌نشده، بدون مجازات
    • - an unpunished criminal
    • - مجرمی مجازات‌نشده
    • - García Nice says nearly 95% of femicide cases in Mexico go unpunished.
    • - به گفته‌ی گارسیا نیس، نزدیک به ۹۵ درصد موارد زن‌کشی در مکزیک بدون مجازات می‌مانند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unpunished

  1. adjective Not punished
    Antonyms: punished

لغات هم‌خانواده unpunished

ارجاع به لغت unpunished

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unpunished» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unpunished

لغات نزدیک unpunished

پیشنهاد بهبود معانی