با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Why

    waɪ waɪ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      whys

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adverb conjunction A1
    چرا، به چه دلیل، برای چه، به چه علت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Why ever didn't you tell me before?
    - پس چرا قبلاً به من نگفتی؟
    - Why did Hossein go?
    - حسین چرا رفت؟
    - the reason why he shouldn't have gone
    - دلیل اینکه چرا نباید می‌رفت
    - Give me one reason why I should sell it.
    - یک دلیل به من بگویید که چرا باید آن را بفروشم.
    - Why not return?
    - چرا برنگردیم؟
    conjunction noun countable
    دلیل (اینکه)، علت (اینکه)
    - this is why I am going
    - علت رفتن من این است
    - the whys and the wherefores of our defeat
    - دلایل شکست ما
    - the reason why he lost
    - علت باخت او
    - He told me why he resigned.
    - به من گفت که به چه دلیلی استعفا داده است.
    - He never asked about the why and the how.
    - هرگز درباره‌ی علت و چگونگی پرسش نکرد.
    noun countable
    معما، چیستان
    - She pondered the why behind his sudden departure.
    - او به معمای حرکت ناگهانی او فکر کرد.
    - The scientist sought to unravel the why of the universe’s mysteries.
    - دانشمند به‌دنبال کشف معمای اسرار جهان بود.
    interjection
    انگلیسی آمریکایی قدیمی اوه (برای ابراز تعجب یا عصبانیت)
    - why, that's absurd!
    - اوه، این چرنده!
    - why, you're a donkey!
    - اوه، تو یه آدم کودنی!
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد why

    1. noun That which provides a reason or justification
      Synonyms: call, cause, ground, justification, necessity, occasion, reason, wherefore
    2. noun A fact or circumstance that gives logical support to an assertion, claim, or proposal
      Synonyms: reason, wherefore, proof, argument, ground, cause, how, motive, mystery
    3. noun What one intends to do or achieve
      Synonyms: purpose, aim, ambition, design, end, goal, intent, intention, mark, meaning, object, objective, point, target, view
    4. Synonyms: for what reason?, how-so, how, how is it that?, on whose account?, what is the cause that?, to-what-end, for what purpose, on what foundation?, how do you explain that?, how-come

    Collocations

    • (the) reason why

      1- علت، دلیل

      2- که چرا

    • why not

      1- چرا نه، به چه علت نه 2- (به‌منظور دادن پیشنهاد) آیا بهتر نیست که

    Idioms

    ارجاع به لغت why

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «why» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/why

    لغات نزدیک why

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی