فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tooth

tuːθ tuːθ

شکل جمع:

teeth

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1

کالبدشناسی دندان

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

wisdom tooth

دندان عقل

tooth cavity

کرم‌خوردگی دندان

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I brush my teeth after each meal.

پس از هر وعده‌ی غذایی دندان‌هایم را مسواک می‌زنم.

noun countable

دندانه (روی شانه و اره و زیپ و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a saw tooth

دندانه‌ی اره

He carefully cleaned the teeth of the comb.

دندانه‌های شانه را با دقت تمیز کرد.

noun plural

برش، ضمانت اجرایی

We have to put teeth into this law.

باید به این قانون برش بدهیم.

The court's decision gave teeth to the anti-discrimination laws.

تصمیم دادگاه به قوانین ضد تبعیض ضمانت اجرایی داد.

noun

گیاه‌شناسی دندانچه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

The plant had tiny teeth along the edges of its leaves.

این گیاه دارای دندانچه‌های ریز در امتداد لبه‌های برگ‌های خود بود.

The succulent's teeth give it a unique appearance.

دندانچه‌های ساکولنت ظاهری منحصر‌به‌فرد به آن می‌بخشد.

noun

گرایش، تمایل

his teeth for spicy food

گرایشش به غذاهای تند

She had a teeth for desserts.

به دسر تمایل داشت.

noun

زبری، ناصافی

The artist used a chisel to create teeth.

هنرمند برای ایجاد زبری از اسکنه استفاده کرد.

I like this tooth.

این زبری را دوست دارم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tooth

  1. noun a dental process
    Synonyms:
    wisdom molar incisor canine fang tusk ivory cog dent point grinder cuspid tush denticle bicuspid eyetooth laniary premolar snag tine aged elderly oppose defying ancient dentile dentation serration reprimand reproach castigate saber-tooth be angry show hostility in-the-face-of artificial tooth in conflict with false tooth be busy at become occupied with involve oneself in calcerous process edontate process bony appendage (little tooth) denticle
  1. noun a toothlike or tooth-shaped object
    Synonyms:
    projection point stub
  1. adjective
    Synonyms:
    dentate dentiform

Collocations

fill a tooth

دندان را پر کردن

set one's teeth on edge

1- دندان‌های کسی را کند کردن

gold tooth

دندان طلا

Idioms

armed to the teeth

سرتاپا مسلح، کاملاً مسلح

in the teeth of

1- در برابر، در مقابل، رو در روی (چیزی) 2- در مبارزه با، در مقابله با، در مصاف با

در مقابله با، رو در رو با، در برابر

lie through one's teeth

کاملاً دروغ گفتن، بی‌شرمانه دروغ گفتن

long in the tooth

پیر، بیشتر از سن معمول (برای انجام کار به‌خصوص)

set one's teeth on edge

1- (در اثر خوردن چیز ترش و غیره) دندان را کند کردن، کند شدن دندان 2- به حالت چندش درآوردن (مثلا با کشیدن ناخن روی تخته‌سیاه) 3- برانگیختن، ناراحت کردن، آزردن

2- (بسیار) ناراحت کردن، رنجه داشتن

Idioms بیشتر

tooth and nail

چنگ و دندان، تمام قوا، همه‌ی وجود

سوال‌های رایج tooth

معنی tooth به فارسی چی میشه؟

دندان (Tooth) یکی از اجزای مهم بدن انسان و سایر حیوانات است که نقش کلیدی در فرایند غذا خوردن و صحبت کردن ایفا می‌کند. دندان‌ها ساختارهای سخت و معدنی هستند که عمدتاً از مواد معدنی مانند کلسیم و فسفر تشکیل شده‌اند و در فک‌های بالا و پایین قرار دارند. در ادامه به توضیحات و نکات جالب درباره دندان‌ها می‌پردازیم.

ساختار دندان

هر دندان از چندین بخش تشکیل شده است:

1. مینا: لایه خارجی و سخت دندان که از مینرال‌ها تشکیل شده و به عنوان حفاظ عمل می‌کند.

2. دنتین: لایه زیر مینا که نرم‌تر از مینا است و بیشتر حجم دندان را تشکیل می‌دهد.

3. پالپ: مرکز دندان که شامل عروق خونی و اعصاب است و به دندان حس و تغذیه می‌دهد.

4. سمنتوم: لایه‌ای که دندان را به استخوان فک متصل می‌کند.

انواع دندان‌ها

دندان‌ها به چهار نوع اصلی تقسیم می‌شوند:

1. دندان‌های پیشین (Incisors): دندان‌های جلویی که برای بریدن غذا استفاده می‌شوند. معمولاً ۸ عدد از آن‌ها در هر فرد وجود دارد.

2. دندان‌های نیش (Canines): دندان‌های تیز و قوی که برای پاره کردن غذا به کار می‌روند. معمولاً ۴ عدد از آن‌ها وجود دارد.

3. دندان‌های آسیا (Premolars): دندان‌هایی که به آسیاب کردن غذا کمک می‌کنند. معمولاً ۸ عدد از آن‌ها وجود دارد.

4. دندان‌های آسیاب بزرگ (Molars): بزرگ‌ترین دندان‌ها که وظیفه‌ی آسیاب کردن و خرد کردن غذا را دارند. معمولاً ۱۲ عدد از آن‌ها وجود دارد.

نکات جالب درباره دندان‌ها

1. تعداد دندان‌ها: در مجموع یک فرد بالغ معمولاً ۳۲ دندان دارد، در حالی که کودکان معمولاً ۲۰ دندان شیری دارند که با رشد آن‌ها جایگزین می‌شود.

2. تغییرات دندان: دندان‌ها به مرور زمان تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند سن، تغذیه، و بهداشت دهان و دندان دچار تغییر می‌شوند. پوسیدگی دندان یکی از مشکلات شایع است که به دلیل عدم رعایت بهداشت دهان و دندان به وجود می‌آید.

3. رشد دندان: دندان‌ها معمولاً در سنین ۶ تا ۱۲ سالگی شروع به افتادن می‌کنند و دندان‌های دائمی جایگزین آن‌ها می‌شوند. این فرایند به نام "افتادن دندان‌های شیری" شناخته می‌شود.

4. دندان‌های عقل: دندان‌های عقل یا دندان‌های آسیا بزرگ سومین مجموعه دندان‌ها هستند که معمولاً در سنین 17 تا 25 سالگی رشد می‌کنند. بسیاری از افراد به دلیل کمبود فضا در دهان مجبور به کشیدن آن‌ها می‌شوند.

5. دندان‌پزشکی و بهداشت دهان: مراقبت از دندان‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است. مسواک زدن روزانه، استفاده از نخ دندان، و مراجعه به دندان‌پزشک به طور منظم می‌تواند از بروز مشکلات جدی جلوگیری کند.

ارجاع به لغت tooth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tooth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tooth

لغات نزدیک tooth

پیشنهاد بهبود معانی