شکل جمع:
teethتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دندان را پر کردن
1- دندانهای کسی را کند کردن
سرتاپا مسلح، کاملاً مسلح
1- در برابر، در مقابل، رو در روی (چیزی) 2- در مبارزه با، در مقابله با، در مصاف با
در مقابله با، رو در رو با، در برابر
کاملاً دروغ گفتن، بیشرمانه دروغ گفتن
پیر، بیشتر از سن معمول (برای انجام کار بهخصوص)
1- (در اثر خوردن چیز ترش و غیره) دندان را کند کردن، کند شدن دندان 2- به حالت چندش درآوردن (مثلا با کشیدن ناخن روی تختهسیاه) 3- برانگیختن، ناراحت کردن، آزردن
2- (بسیار) ناراحت کردن، رنجه داشتن
چنگ و دندان، تمام قوا، همهی وجود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tooth» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tooth