به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Molar

ˈmoʊlər ˈməʊlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    molars

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adjective
    دندان آسیاب
    • - He pulled one of my molars by mistake.
    • - او یکی از دندان‌های آسیاب مرا اشتباهی کشید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد molar

  1. noun Grinding tooth with a broad crown; located behind the premolars
    Synonyms: grinder
  2. adjective Pertaining to large units of behavior; --R.R. Hunt
    Antonyms: molecular

ارجاع به لغت molar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «molar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/molar

لغات نزدیک molar

پیشنهاد بهبود معانی