فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Molasses

məˈlæsɪz məˈlæsɪz

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

ملاس، شیره‌ی قند، شیره‌ی نیشکر، شیره‌ی چغندر

You may find it easier to measure the molasses and syrup in tablespoons.

ممکن است اندازه‌گیری ملاس و شربت در قاشق غذاخوری آسان‌تر باشد.

The recipe called for a cup of molasses.

دستورالعمل یک فنجان ملاس را می‌خواست.

noun uncountable

اَفشُره، عصاره، شیره‌ی میوه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Sugar, honey and molasses can help to soothe a sore throat.

شکر، عسل و افشره می‌توانند به تسکین گلودرد کمک کنند.

The thick molasses coated the pancakes perfectly.

عصاره‌ی غلیظ روی پنکیک‌ها را کاملا پوشانده است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت molasses

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «molasses» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/molasses

لغات نزدیک molasses

پیشنهاد بهبود معانی