به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Molasses

məˈlæsɪz məˈlæsɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    ملاس، شیره‌ی قند، شیره‌ی نیشکر، شیره‌ی چغندر
    • - You may find it easier to measure the molasses and syrup in tablespoons.
    • - ممکن است اندازه‌گیری ملاس و شربت در قاشق غذاخوری آسان‌تر باشد.
    • - The recipe called for a cup of molasses.
    • - دستورالعمل یک فنجان ملاس را می‌خواست.
  • noun uncountable
    اَفشُره، عصاره، شیره‌ی میوه
    • - Sugar, honey and molasses can help to soothe a sore throat.
    • - شکر، عسل و افشره می‌توانند به تسکین گلودرد کمک کنند.
    • - The thick molasses coated the pancakes perfectly.
    • - عصاره‌ی غلیظ روی پنکیک‌ها را کاملا پوشانده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت molasses

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «molasses» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/molasses

لغات نزدیک molasses

پیشنهاد بهبود معانی