Incisor

ɪnˈsaɪzər ɪnˈsaɪzə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

دندان پیشین، ثنایا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incisor

  1. noun a dental process
    Synonyms:
    canine-tooth eyetooth tusk

ارجاع به لغت incisor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incisor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incisor

لغات نزدیک incisor

پیشنهاد بهبود معانی