Inwardness

American: ˈɪnwədnəs British: ˈɪnwədnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
باطن، سرشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
معنویت
noun
ژرف‌اندیشی، بینش، عمق تفکر
noun
(با: with) آشنایی کامل
noun
کم‌حرفی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inwardness

  1. noun Preoccupation with what concerns human inner nature (especially ethical or ideological values); - H.R.Finch
    Synonyms: internality
    Antonyms: outwardness
  2. noun The choicest or most essential or most vital part of some idea or experience
    Synonyms: kernel, substance, core, center, centre, essence, gist, heart, heart-and-soul, marrow, meat, nub, pith, sum, nitty-gritty

ارجاع به لغت inwardness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inwardness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inwardness

لغات نزدیک inwardness

پیشنهاد بهبود معانی