هیکل، سازمان بدن، ترکیب، هیئت، ساختمان بدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a muscular physique
هیکل عضلانی
a woman of slender physique and intelligence
یک زن باریک اندام و باهوش
The physique of the Alps makes crossing them difficult.
وضع جغرافیایی کوههای آلپ عبور را مشکل میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «physique» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/physique